امّیین

حقیقت طلبان، فرزندان عاشق مادر مهربان امّت

امّیین

حقیقت طلبان، فرزندان عاشق مادر مهربان امّت

امّیین

سوره مبارکه جمعه : هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ ...(۲﴾

رسول الله(ص) : فاطمه أمّ أبیها


مقدمه

خداوند در عالم نظام متقن و دقیقی را قرار داده است که می توان از آن به نظام توحیدی تعبیر کرد. در این راستا با استعدادترین و با قابلیت ترین مخلوقات خویش یعنی انسان را یله و رها خلق نکرده و انسان باید با قرار گرفتن در جایگاه خود در این نظام، باعث به ثمر نشستن این قابلیتها شود. مقدمه مهم برای این منظور، فهم صحیح و داشتن معرفتی کارآمد نسبت به این نظام است و خداوند برای اینکه انسان بتواند این فهم و این معرفت را بدست آورد نعمت آیات را قرار داده است. با توجه به آیات است که انسان متوجه صاحب وخالق آیات و همچنین منظور او از این آیات می شود.

حدیث کساء آیه ای در نظام خداوندی

آیات در عالم از مجرای خوبان واقع می شود و آقا رسول الله(ص) به عنوان سر سلسلۀ خوبان مجرای بهترین، زیباترین و دقیق‌ترین آیات است. از جمله مهمترین آیات جاری شده که به فهم و کسب معرفت ما کمک می کند آیه عظیم و زیبای حدیث کساء است.

واقعه حدیث کساء

ماجرای حدیث کساء چنین است که روزی آقا رسول الله(ص) به خانه امیرالمومنین(ع) تشرف می برند و پس از سلام به حضرت فاطمه(س) و جواب ایشان، خبر از وجود ضعفی در بدنشان می دهند و از دخترشان در خواست می کنند که کساء یمانی را که همان چادر حضرت فاطمه(س) بوده است[1] به ایشان بدهند. در اینجا برای اهل ظرافت سؤالی باید مطرح باشد که حضرت رسول الله(ص) که خودشان طبیب عالم هستند[2] بلکه رحمه للعالمین[3] هستند و هر کسی با هر درد و ضعفی به ایشان مراجعه کند بهترین درمانها و بهترین راه حل‌ها را می‌یابد پس چگونه است که خودشان دچار ضعف شده اند و برای برطرف شدن این ضعف به خانه امیرالمومنین(ع) و به وجود نازنین امّ‌ابیها مراجعه می‌کنند؟ آیا این موضوع جای تأمل و دقت ندارد؟ 

پس از اینکه ایشان از دخترشان درخواست کساء می کنند، حضرت فاطمه(س) ایشان را با چادرشان می‌پوشانند و حضرت فاطمه(س) به توصیف آقا رسول الله(ص) در زیر چادر می پردازند و می فرمایند: «وَ صِرْتُ أَنْظِرُ اِلَیْهِ فَاِذاً یَتَلَأْلَأُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فی لَیْلَةِ تَمامِهِ وَ کَمالِهِ» یعنی به ایشان نگاه کردم پس دیدم که ایشان(حضرت رسول الله ص) مثل ماه بدر در شب به صورت کامل و تمام  نور افشانی می کنند. باز در اینجا سؤالی  مطرح می شود که معمولا شخصی که دچار ضعف شده است چهره اش زرد و رنجور است چگونه است که آقا رسول الله(ص)  که در بدنشان احساس ضعف می کنند بلا فاصله پس از پوشیده شدن با چادر حضرت فاطمه(س) به جای اینکه چهره ای زرد و گرفته داشته باشند بلکه بالعکس چهره‌شان مانند ماه شب چهارده درخشان و نور افشان است؟ آیا این سؤال نیز برای یک شیعه زیرک و اهل دقت نباید پر رنگ باشد؟

  پس از این، امام حسن، امام حسین و حضرت امیرالمومنین(علیهم السلام) تک تک به خانه تشریف می‌آورند و پس از سلام به حضرت فاطمه(س) و سپس با گرفتن إذن از آقا رسول الله(ص) به زیر کساء وارد می شوند و سپس حضرت فاطمه(س) نیز با داخل شدن به زیر آن کساء به ایشان ملحق می شوند و سپس کلام هایی از سوی رسول الله(ص) وجبرئیل(ع) و خداوند متعال در شأن و منزلت افراد زیر کساء مطرح می شود و به خاطر مطرح بودن این کساء است که این حدیث، حدیث کساء نام گرفته است.

مفهوم کساء چیست؟

امّا حقیقتاً کساء چیست؟ چه مفهومی دارد؟ باید دقت کنیم و ببینیم این ماجرایی که آقا رسول الله(ص) آن را دارند در عالم واقع می کنند برای چیست، چه منظوری دارند؟ چرا آقا رسول الله(ص) از حضرت فاطمه(س) کساء را درخواست می کنند؟ آیا نمی شد چیز دیگری در خواست کنند؟ آقا رسول الله(ص) این درخواستشان معنا دارد. آقا رسول الله(ص) در این ماجرا به دنبال بیان شأن حضرت فاطمه(س) هستند و برای همین است که از ایشان کساء را درخواست می کنند.

خداوند در عالم برنامه ای قرار داده تا مُلک خودش را جلو ببرد و این برنامه از مَجرای وجود خلفای الله در عالم جلو برده می شود، یعنی خلفای الله نظامداران عالم هستند و افرادی که زیر  کساء هستند خلفای خداوندی هستند یعنی تمام عالم به دست این بزرگواران اداره می شود و در حدیث کساء بیان می شود که جایگاه و حریم خاص این نظامداران یک چیز است و آن چادر حضرت فاطمه(س) است یعنی همه چیز در عالم به یک چیز ختم  می شود و شأنیت همه چیز در عالم با توجه به موقعیتی که در زیر چادر حضرت فاطمه(س) دارند سنجیده می شود و هیچ چیزی در بیرون از این چادر وجود ندارد و البته منظور از چادر همان سیطره و وجود نازنین ایشان است و این همان نظام توحیدی در عالم است.

شأن حضرت فاطمه(س) در حدیث کساء

اما چیزی که باید برای ما جلب توجه کند این است که صاحب این چادر حضرت زهراء(س) است و این حدیث به دنبال بیان شأن ایشان است و شأن ایشان چنان است که خلفای خداوندی نیز با تمام عظمتشان باید در زیر این چادر قرار بگیرند تا بتوانند در راستای برنامه ملک حرکت کنند و چادر حضرت زهراء(س) فضایی است برای فعالیت نظامداران عالم و بدون این فضا هیچ کس هیچ حرکتی در راستای برنامه ملک نمی تواند انجام دهد.

حدیث کساء که راوی آن جناب سلمان(ره) است و از لسان مبارک حضرت فاطمه(س) نقل شده است و فضای آن فضای بیان شئون است از بهترین احادیث برای یافتن قیمتی ترین شئون است. در این حدیث پس از بیان چگونگی حضور پنج تن(ع) در زیر  چادر حضرت فاطمه(س) آقا رسول الله(ص) رابطه آنها با خودشان و رفتارشان را در مورد آنها و درخواستهایشان از خداوند را مطرح می کنند و سپس خداوند که همه شئون نزد اوست، ملائکه را مورد خطاب قرار داده و شروع به بیان  شأن اهل بیت(ع) می کند و تمام خلقت و حرکت مخلوقات را فقط و فقط بخاطر محبت اهل بیت(ع) معرفی می کند. همه چیز حتی خلقت آسمان و زمین و ماه و خورشید، یعنی تمام هستی و تمام جایگاههای موجود در آن به وجود نازنین اهل بیت(ع) بند است و این نشانگر این است که قیمتی ترین و عالیترین شئون نزد خدا(من الفضل عندالله) شئون مربوط به اهل بیت(ع) است.

بعد از این کلام خدا، حضرت جبرئیل(ع) مشتاقانه به دنبال این است که شأن افراد زیر کساء بیش از پیش بیان شود و بلا فاصله می پرسد: و مَن تحت الکساء؟ در پاسخ به سؤال حضرت جبرئیل(ع) خداوند متعال کلامی را مطرح می کنند که بسیار جای دقت دارد. می فرماید که: هُمْ أَهْلُ بَیْتِ النُبُوَّةِ، وَ مَعْدِنِ الرِسالَةِ، ایشان اهلبیت نبوت هستند، معدن رسالت هستند. خداوند افراد تحت کساء را با واژه «هُم» معرفی می کنند و ایشان را خاندان نبوت و معدن رسالت بیان می کند و برای اینکه این واژه هم دقیقتر معرفی شود که چه کسانی هستند می فرماید: وَ هُمْ فاطِمَةُ اینها فاطمه هستند، یعنی به عنوان اولین شخص از افراد تحت کساء از صاحب کساء شروع می کند، یعنی ابتدا اصل را مطرح می کند، یعنی ای جبرئیل و ای محبین اهل بیت(ع) بدانید تمام اینها فاطمی هستند یعنی من که خدا هستم و تمام شئون در عالم به دست من است وقتی که می‌خواهم افراد تحت کساء را با توجه به شئون مطرح بکنم این بزرگواران را یعنی خاندان نبوت و رسالت را یعنی «هُم» را تنها با یک واژه مطرح می‌کنم، تنها با واژه فاطمه یعنی با اصلشان معرفی می کنم، چرا می گوئیم حضرت فاطمه(س) اصل ماجرا هستند؟ چون مادر همیشه اصل است مادری در عالم بنیان است، همه چیز به یک اصل و به یک مادر بر می گردد و حضرت فاطمه(س) مادر عالم است.

 خداوند در حدیث قدسی محور خلقت را آقا رسول الله(ص) معرفی می کنند و می فرماید: «لولاک لما خلقت الافلاک»، و آقا رسول الله(ص) نیز با چنین شأنی، اصل خودشان را و مادر خودشان را حضرت فاطمه(س) معرفی میکند و ایشان با نام «اُمّ أبِیها» خطاب می کند تا همگان را متوجه شأن حضرت فاطمه در هستی بنمایند. در حدیث کساء نیز خداوند این رفتار آقا رسول الله(ص) را مورد تأیید قرار می دهد و برای معرفی شأن پیامبرش می فرماید: «وَ أَبوُها» یعنی ای ملائک بدانید که شأن همه به وسیله نسبتشان به حضرت فاطمه(س) مطرح می‌شود و برای پیامبرم همین بس که پدر فاطمه است و برای معرفی ایشان نیاز به هیچ چیز دیگری نیست. برای امیرالمومنین(ع) که شئون شان در احادیث فراوانی بیان شده نیز همینطور است و شأن ایشان در اینجا با یک کلمه یعنی: «وَ بَعلِها» بیان می شود یعنی امیرالمومنین با تمام شئون شان، خداوند شأن ایشان را شوهر فاطمه بودن بیان می کند یعنی چنان با حضرت فاطمه نسبت داشتن به منسوبین به ایشان شأن می دهد که دیگر به هیچ شأن دیگری نیاز نیست. «وَ بَنوُها» در مورد فرزندان و أبناء ایشان نیز چنین است و شأنشان با توجه به نسبتشان با حضرت فاطمه(س) بیان می شود.

وقتی دقت می کنیم در این کلام تنها نام حضرت فاطمه(س) آورده شده ولی از بقیه نام آورده نشده بلکه نسبتشان مطرح شده است و این برای بیان شأن ایشان است.

ادامه دارد ...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


[1] تَفْسِیرِ الثَّعْلَبِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع وَ تَفْسِیرِ الْقُشَیْرِیِّ عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِیِ‏ أَنَّهُ رَأَى النَّبِیُّ ص فَاطِمَةَ وَ عَلَیْهَا کِسَاءٌ مِنْ أَجِلَّةِ الْإِبِلِ وَ هِیَ تَطْحَنُ بِیَدَیْهَا وَ تُرْضِعَ وَلَدَهَا فَدَمَعَتْ عَیْنَا رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ یَا بِنْتَاهْ تَعَجَّلِی مَرَارَةَ الدُّنْیَا بِحَلَاوَةِ الْآخِرَةِ فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى نَعْمَائِهِ وَ الشُّکْرُ لِلَّهِ عَلَى آلَائِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ‏ وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى/ ‏ مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص: 342

[2] (طَبِیبٌ‏ دَوَّارٌ بِطِبِّه‏ نهج البلاغة خطبه 108)

[3] (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ ) سوره انبیاء آیه 107