«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیّامِ اللّهِ إِنَّ فی ذلِکَ َلآیاتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ شَکُورٍ»ما موسی(ع) را با نشانههایی به سمت قومش فرستادیم تا قومش را از ظلمات به سمت نور حرکت بدهد و بعد از آن که در نور قرار گرفتند آنها را به ایام الله تذکر بدهد! وقتی به احادیث مراجعه میشود ایام الله ثلاثه مطرح میشوند؛ یوم الله رجعت، یوم الله ظهور و یوم الله قیامت! خُب یوم الله رجعت یکی از ایامی است که حضرت موسی اولوالعزم با آن همه آیه و نشانه مأمور به تذکر آن شده است، آن هم بعد از اینکه قومش را در نور قرار میدهد! خُب یوم الله رجعت یکی از ایامی است که خداوند در چند هزار سال پیش به حضرت موسی(ع) میفرمایند که به قومشان تذکر بدهد ولی متأسفانه ما خیلی نزدیک به این ماجرا هستیم و در اوج غفلت! این موضوع ما را بر آن داشت که در حد توان ناچیزمان به این موضوع بپردازیم.
در این راستا یکی از مقولاتی که طبق آیات و احادیث زیادی در این ماجرا پررنگ است نزول یا رجعت حضرت عیسی(ع) در آخرالزمان است. نزول یا رجعت حضرت عیسی(ع) در آخرالزمان.إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجیهًا فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَخداوند در سورۀ آل عمران از آیۀ 35 به بعد ماجرای عجیبی پیرامون تولد حضرت عیسی(ع) مطرح میکند که میتوان به جرأت گفت مشابه آن پیرامون هیچ نبی یا رسول دیگری مطرح نشده است و هر اهل تفکر و تعقلی را به این فکر وادار میکند که مگر چه کسی و برای چه امر خطیری میخواهد به عمق عالم تشریف فرمایی کند؟! ما با مثال این ماجرا در زندگی روزمرۀ خودمان بارها مواجه شدهایم؛ شما تصور کنید که یک روز وقتی از خانه بیرون میآیید متوجه شوید که خیابان بصورت خیلی زیبایی آذین بندی شده است! بعد از دیدن این صحنه بلافاصله این سوال به ذهن شما خطور میکند که مگر چه کسی و برای چه ماموریتی میخواهد به شهر ما بیاید؟! خداوند در این آیات بصورت مستقیم به ماجرای تولد حضرت عیسی(ع) نپرداخته است بلکه ابتدا مسیر آذین بندی شدۀ این ماجرا را مطرح میکند تا از یک منظری اهمیت حضور این بزرگوار و ماموریتی که برای آن به عمق تشریف فرما شده است صد چندان بشود که ما بصورت گذرا به این ماجرا اشارهای میکنیم. خداوند در ابتدا ماجرای تولد حضرت مریم(س) را مطرح میکند و بعد ارتزاق ایشان از نعمات بهشتی، چون از یک منظر مجرا و مسیری که حضرت عیسی(ع) میخواهند به عمق عالم نزول کنند باید مجرا و مسیری پاک و عاری از هر گونه آلودگی باشد. بعد از این ماجرا خداوند حضرت عیسی(ع) را با عنوان کلمۀ الله و نشان و اسم دنیایی مسیح، عیسی بن مریم به حضرت مریم(س) بشارت میدهد! خود ماجرای بشارت خداوند در اینجا نکتۀ قابل تاملی است که مگر حضرت مریم(س) چه ماجرایی را دنبال میکردند که خداوند اینگونه به ایشان بشارت میدهد؟! آنچه در اینجا مسلم است تاکید خداوند بر کَلِمَةُ اللّهی بودن حضرت عیسی(ع) است! در آیۀ دیگری داریم «کلمۀ الله هی العلیا»! کلمۀ الله بالاترین شیء و کلمه در نظام خداوندی است یعنی حضرت عیسی(ع) بعد از اهل بیت(ع) بالاترین مخلوق و آفریدۀ خداوند است! خُب یک سؤال؛ این همه تعریف برای چیست؟!! این سؤال را خداوند به زیبایی جواب میدهد؛ خداوند در سه آیه از قرآن میفرماید که «یحق الله حق بکلماته» در حدیث داریم که احقاق حق منظور احقاق حق اهل بیت(ع) است و این امر خطیر با برپایی ظهور رقم میخورد. چقدر جالب! خداوند ماجرای ظهور را بوسیلۀ کلماتش برپا میکند و در راس و اوج کلمات خداوندی کلمۀ الله یا حضرت عیسی(ع) است یا از منظر دیگر حضرت عیسی(ع) در راس برپا کنندگان ظهور قرار دارد! حالا خودتان به این سؤال جواب دهید؛ رجعت یا نزول حضرت عیسی(ع) در آخرالزمان چقدر الزامی است؟!! از سویی در حدیث داریم که «فَثَبَتَتِ الْعَزِیمَةُ لِهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ فِی الْمَهْدِیِ ع»[1] یعنی عزم رسولان و بالاخص اولو العزم من الرسل در جهت برپایی ظهور بوده است ولی عملاً وقتی ما در طول دوران این بزرگواران ماجرای ظهور را دنبال میکنیم در ظاهر اثری از این ماجرا نمیبینیم پس اینجا یک سؤال قابل تأمل است و آن اینکه در نظام خداوندی که طبق آیۀ صریح قرآن هیچ چیز بیهوده نیست چرا این همه عزمی که خدا با عنوان اولو العزم از آن یاد میکند در ظاهر بیثمر است!؟ پس باید این ماجرا در جای دیگری خرج شود! از طرفی فطرت انسان به شدت این ماجرا را تأیید میکند که این بزرگواران قبل از برپایی ماجرای ظهور با توجه به عزمی که در این راستا داشتهاند بعنوان زمینه سازان اصلی این ماجرای بزرگ تشریف بیاورند. حضرت عیسی(ع) یکی از زمینه سازان و معماران بزرگ ظهور است و طبق احادیث و روایات فراوان حضور ایشان یکی از علائم حتمی ظهور است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
[1] بصار الدرجات فی الفضائل ال محمد(ص) ج1 ص70/ الکافی( ط ـ اسلامیه) ج2 ص 8 و ج 3 ص 24/ مختصر البصائر ص 403/ تاویل لآیات الظاهره فی الفضائل العترۀ الطاهرۀ ص 314