امّیین

حقیقت طلبان، فرزندان عاشق مادر مهربان امّت

امّیین

حقیقت طلبان، فرزندان عاشق مادر مهربان امّت

امّیین

سوره مبارکه جمعه : هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ ...(۲﴾

رسول الله(ص) : فاطمه أمّ أبیها


ما در زمانه ای هستیم که نیازمند شناخت و معرفت صحیح به امام(ع) هستیم. در آخرالزمان ماجراها با لیل دنیا بسیار متفاوت است؛ در لیل دنیا بهره بردن از امام(ع) مانند بهره بردن از خورشید پشت ابر بود، اما وقتی اشراق نور رب انجام شود دیگر نمی‌توان با نور خورشید از پشت ابر حرکت کرد. مثال صحنه های دنیا و آخرالزمان مثال برکه و اقیانوس است در برکه آب راکد است، هر چند وقت یک بار یک حرکت بسیار خفیف در آب رخ می‌دهد؛ برای همین رفتن در برکه نیازمند مهارتهای بسیار بالا در شنا کردن نیست. اما در اقیانوس آب بسیار مواج است، بسیار خروشان است، هر لحظه موجی قوی تر از موج قبل می‌آید، در اقیانوس اگر کسی بخواهد شنا کند باید بسیار قهّار و بسیار توانمند باشد. شنا در اقیانوس ابزار می‌خواهد! باید مسلح به ابزار خاص باشیم، اما با تمام توانمندی و تجهیزات هیچ کسی حاضر نیست به آب بزند مگر اینکه با یک ریسمان محکم به یک کشتی متصل باشد. لذا در آخرالزمان هم به ابزار نیاز داریم، هم به مهارت نیاز داریم و همه این ابزار ها و مهارت ها باید تحت کنترل شخص ولیّ بوده و باید و باید و باید به ولیّ متصل باشد.

اما مسئله اصلی اینجاست ولیّ کیست؟؟؟ ما باید ولیّ آخرالزمان را بشناسیم!!! تنها راه سرافرازی در صحنه های آخرالزمان حرف شنوی از ولیّ آخرالزمان است؛ چون ولیّ آخرالزمان صحنه گردان ماجراست و خود اوست که صحنه ها را برای تزکیه و تربیت جامعه به پا می‌کند، پس به تبع تنها فردی هم که راه نجات از این صحنه ها را دارد، خود ولیّ است. لذا اگر کسی بخواهد از آخرالزمان با امنیت و عافیت عبور کند فقط و فقط باید گوش به فرمان ولیّ آخرالزمان باشد.

برای شناخت ولیّ آخرالزمان نباید منتظر معجزه و یا صحنه خارق العاده ای بود. منتظر این نباشیم که درهای آسمان باز شود، نوری عظیم در پهنه آسمان ساطع شود و فردی از آسمانها به زمین بیاید - که این اعتقاد، اعتقادی است که در جامعه امروز فراگیر است، به حدی که حتی دشمنان بر اساس این اعتقاد سرزمینهای اطراف ایران را غصب کرده و غصب می‌کنند- نه، این گونه نیست. ولیّ آخرالزمان را یک شخص خیالی هم تصور نکنید، فکر نکنید که او موجودی خارق العاده است و مشخصه‌ای خاص در چهره دارد؛ نه، ایشان فردی است -یا بهتر است بگوییم ماجرایی است- که در قالب انسانی در بین مردم می‌آیند؛ طبق آیه دوم سوره جمعه که می‌فرماید: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی اْلأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ ... : خداوند در بین امیین رسولی از خودشان بعث می‌کند...».

در این آیه -که یکی از آیات آخرالزمانی قرآن است- روی کلمه «مِنْهُمْ» تأکید داریم. ببنید خداوند نمی‌فرماید من السَّماء یا مِنَ المَلائِکَهُ الله، می‌فرماید «مِنْهُمْ»، یعنی از بین خودشان، یعنی شخصی باجنسیت و با سنخیت و در قالب خودشان بعث یا برگزیده می‌شود.

مروری تا اینجای بحث داشته باشیم: در پیش روی ما صحنه های سخت و پر فراز و نشیب آخرالزمان واقع شده است. این صحنه ها، صحنه گردانی دارد و ما برای نجات از این صحنه ها باید متصل و گوش به فرمان این صحنه گردان یا ولیّ باشیم. پس ابتدا باید او را که در بین ما هست و به شدت حضور دارد، بشناسیم. اما چگونه این امر میسر است؟! چگونه نسبت به ولیّ آخرالزمان معرفت پیدا کنیم؟!

اگر شخصی را دوست داشته باشیم، حرفش را گوش می‌دهیم؛ منتها تا جایی که ضرری به منافع ما نزند!!! همان کاری که از ابتدا تا کنون انسانها با انبیاء و رسل(ع) و اهل بیت(ع) انجام داده اند. به طور مثال: امام حسین(ص) در مسیر خود به سمت کوفه با شخصی به نام فرزدق برخورد می‌کند، ایشان از او حال و هوای شهر کوفه را جویا می‌شود. فرزدق به امام حسین(ص) در مورد کوفیان(لع) می‌گوید: «قُلوبُهُم مَعَک و سُیوفُهُم عَلَیک؛ قلبهای آنها با شماست و شما را دوست دارند اما برای شما شمشیر کشیده و آمده شهید کردن شما هستند!» چرا؟! چون به نفع آنها است که شما شهید بشوی تا آنها به دنیاییات خود برسند و از دنیا بیشتر بهره ببرند! یا در روایت است که در زمان ظهور اولین کسانی که در برابر امام زمان(ع) می‌ایستند، علما و بزرگان قوم هستند! چرا؟! چون امام زمان به اصطلاح آنها دین جدید آورده و در اصل بدعت های آنها را نقش برآب کرده است و این برای شیخی که هفتاد سال بر اساس این مبانی غلط زندگی و بزرگی کرده است سخت و غیرقابل تحمل است.

پس دوست داشتن این چنینی به درد صحنه های پرالتهاب آخرالزمان نمی‌خورد. اما اگر شخصی را به دقت بشناسیم، معرفت صحیح، دقیق و بسیط نسبت به او داشته باشیم و بدانیم که او فردی است از جانب خداوند، او مجرای خداوندی خدا در عمق عالم است، او اشتباه نمی‌کند و ما را به بهترین سرانجام و بهترین عاقبتها می‌رساند دیگر گردنمان برود به ایشان پشت نمی‌کنیم. در عاشورای امام حسین(ص)، حبیب ابن مظاهر(ع) سرش برود امام حسین(ص) را تنها نمی‌گذارد. چرا؟ چون امام حسین(ص) را شناخته؛ با تمام وجودش امام(ع) را درک کرده است؛ یادش هست که اگر امام حسین(ص) نبودند او در همان نوجوانی مرده بود! به خاطر امام حسین(ص) مرده است و به واسطه امام حسین(ص) دوباره زنده شده است! همه چیزش امام حسین(ص) است. هم او را شناخته است و هم عاشق اوست. این فرد باید هم بگوید: اگر صد بار دیگر هم بمیرم و زنده شوم، دوباره جان فدای حسینم می‌کنم. اصلاً حسین مال اوست و خداوند حسین را فقط و فقط برای او به دنیا آورده است!!!

ما نیاز به این نوع شناخت داریم، ما نیاز به این معرفت داریم که در صحنه ها کم نیاوریم.

خداوندا ما را به ولایت خود متصل بگردان، خدایا قبل از صحنه های بی رحم آخرالزمان ولیّ خودت را به من بشناسان و در راه سر سپردن به ولایت او نصرتم کن، خدایا به حق فاطمه(س) ما را برای خودت قرار بده.

وصلی علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.