امّیین

حقیقت طلبان، فرزندان عاشق مادر مهربان امّت

امّیین

حقیقت طلبان، فرزندان عاشق مادر مهربان امّت

امّیین

سوره مبارکه جمعه : هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ ...(۲﴾

رسول الله(ص) : فاطمه أمّ أبیها


مقدمه:

وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ َلأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ[1]

واقعاً مفهوم شکر در نظام خداوندی چیست و شاکر به چه کسی گفته می‌شود؟! چرا خداوند اکثر مردم را کافر نسبت به نعمات خطاب می‌کند؟ آیا به صرف الحمدلله گفتن، شکر یک نعمت را بجا آورده‌ایم؟! چگونه شکر یک نعمت را بجا بیاوریم؟ چرا باید شکر یک نعمت را بجا بیاوریم؟ عوامل و موانع این ماجرا کدامند؟ اگر شکر، رفتار در قبال یک نعمت است بالاترین رفتار در قبال نعمات خداوندی چیست؟ جایگاه شکر در نظام خداوندی چیست و جایگاه شاکر کجاست؟ اینها سؤالاتی است که در این راستا می‌خواهیم به آن بپردازیم.

شاکرین.

بیاییم این ماجرا را با این سؤال آغاز کنیم که اصلاً چه نیازی هست که ما به مفهومی بنام شکر و به جایگاهی بنام شاکر بپردازیم؟ بالاترین شاکر در نظام خداوندی کیست؟

آن چیز که در این راستا بیشتر از همه توجه انسان را جلب می کند آیه 158 سورۀ بقره است، خداوند خودش را در این آیه بالاترین شاکر در نظامش معرفی می‌کند! إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَإِنَّ اللّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ![2] خیلی عجیب است! این یعنی چه؟! این یعنی چه که خداوند خودش را شاکر معرفی می‌کند؟ اگر شکر یعنی تشکر، اینجا خدا از چه کسی و بابت چه ماجرایی تشکر می‌کند؟ این من را بر آن داشت تا بصورت عمیق‌تری به این ماجرا بپردازم! و وقتی تعجب من دو چندان شد که به آیه‌ای برخورد کردم که در آن شیطان دشمنی اصلیش را رو می‌کند، آنجایی که می‌گوید: «قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی َلأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ * ثُمَّ َلآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ»[3] من بر سر راه صراط المستقیم تو می‌نشینیم و آنها را از آن منحرف می‌کنم طوری که اکثر آنها را شاکر نمی‌یابی! شیطان یک دشمن زیرک در نظام خداوندی است، این را می‌توان براحتی در صحبت‌هایی که می‌کند متوجه شد! یک دشمن زیرک می‌داند کجا را نشانه بگیرد تا جبهۀ روبرو را از پا در بیاورد! می‌گوید کاری می‌کنم که آنها را شکرگزار نیابی! خدایا مگر مقولۀ شکر در نظام تو چه اهمیتی دارد که از یک سو خودت را شاکر معرفی می‌کنی و از سوی دیگر شیطان که دشمنی قسم خورده در نظام توست این ماجرا را نشانه گرفته است؟ و جالب است خدا این ماجرا را تأیید می‌کند و در اکثر آیات که نگاه می‌کنی می‌فرماید: «أَکْثَرَ النّاسِ لا یَشْکُرُونَ»[4]! آن موقع که خیلی مسامحتاً بخواهد با انسان برخورد کند می‌فرماید: «لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ»[5] شاید بتوانید! باتوجه به لحن خدا می‌شود متوجه شد که چندان امیدی به این ماجرا نیست! در اینجا یک نکته خدمت شما بصورت گذرا عرض کنم و بعد در ادامه به آن بیشتر بپردازیم و آن اینکه شیطان می‌گوید همۀ آنها را از صراط المستقیم گمراه می‌کنم «إِلاّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ»[6]! آیا با توجه به آنچه تا اینجا گفته شد می‌توان نتیجه گرفت تنها عبادک المخلصین در نظام خداوندی می‌توانند شکرگزار باشند؟! و دوم اینکه هر خبری هست در صراط المستقیم است چون شیطان می‌گوید وقتی آنها را از صراط منحرف کردم دیگر آنها را شکرگزار نمی‌یابی! خُب خیلی کوتاه اشاره‌ای کلی به یک موضوع می‌کنیم تا ببینیم آیا از مجرای آن موضوع می‌توان وارد مقولۀ شکر شد و از طرفی رابطۀ آن با صراط المستقیم و عبادک المخلصین را متوجه شد!؟

خداوند قانون اساسی نظامش را با عنوان قرآن به عمق می‌فرستد و در آن بهترینها را در نظامش با عنوان انبیاء معرفی می‌کند، از بین انبیاء بهترینها را با عنوان رسولان معرفی می‌کند و از بین رسولان بهترینها را با عنوان اولوالعزم یا کسانی که دارای بیشترین عزم بودند یاد می‌کند! نتیجه: معیار در نظام خداوندی عزم است! ولی یک سؤال: عزم در قبال چه ماجرا یا چه کسی؟! وقتی به احادیث رجوع می‌شود می‌بینیم که اینگونه مطرح شده است که «فَثَبَتَتِ الْعَزِیمَةُ لِهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ فِی الْمَهْدِی»[7]! یعنی عزم در قبال ظهور امام است یعنی می‌توان به راحتی این نتیجه را گرفت که بالاترین دغدغۀ خداوند ظهور است و در نقطۀ مقابل شیطان بالاترین را هدف گرفته است یعنی ظهور را! خُب این چه ربطی به شکر نعمت، صراط المستقیم و عبادک المخلصین دارد؟! برپایی ظهور نیاز به یکسری از ابزارها دارد که خداوند آن را با واژۀ نعمت مطرح می‌کند، اما چه نعمتی و در کجا؟ یکسری نعمات هست که خداوند آن را به همه عطا کرده است؛ مثل جسم مادی! مثل زندگی! مثل راه رفتن و خیلی موارد دیگر! آیا اینها مدنظر خداوند است؟! مسلماً بالاترین دغدغۀ خداوند ظهور است و هر آنچه به بندگانش عطا می‌کند را دوست دارد که در این راستا خرج کنند ولی منظور خداوند ماجرایی فراتر از این است! خداوند خاص‌ترین نعماتش را در صراط المستقیم قرار می‌دهد و همۀ ما را در هر روز حداقل 10 مرتبه به این سمت دعوت می‌کند که «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»! ما را به سمت صراط المستقیمت هدایت کن! «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» مسیر کسانی که نعمات خاصه را به آنها عطا کرده‌ای! که خود صراط المستقیم در نظام خداوندی بحث مفصلی را می‌طلبد که إنشاءالله اگر توفیقی بود در مبحثی جداگانه به آن می‌پردازیم. خُب از بحث فاصله نگیریم، بیاییم یک جمع بندی کلی از ماجرا تا الان داشته باشیم؛ گفتیم بزرگترین دغدغۀ خداوند ظهور است و به تبع بزرگترین دغدغۀ شیطان این است که اجازه ندهد ظهور برپا شود برای همین شاکرین را نشانه می‌گیرد. پس شاکرین برپا کنندگان ظهور هستند اما چگونه؟ در مطالب و مقالات قبل به این ماجرا اشاره کردیم که خداوند تا بستر عمق را آماده نکند و همۀ موجودات را به شعور لازم برای ظهور امام(ع) نرساند خورشیدش را ظهور نمی‌دهد. خداوند این ماجرا را با به ظهور رساندن نعمات خاصه‌اش یعنی حکم و حکمت و امثالهم از مجرای شاکرین رقم می‌زند و این نعمات خاصه تنها در مسیر صراط قرار دارد. اینکه حکم و حکمت چه ربطی با، به شعور رسیدن موجودات دارد إنشاءالله سعی می‌کنیم در آینده به آن بپردازیم. پس به این نتیجه رسیدیم که شکر یعنی به ظهور رسیدن نعمات خداوندی و شاکر کسی است که ابتدا بر ارتفاع صراط قرار می‌گیرد و سپس نعمات خاصه را به عمق می‌آورد و در عمق به ظهور می‌کشد تا بستر را برای ظهور امام(ع) آماده کند و وقتی بستر آماده شد آن وقت است که خداوند خودش بزرگترین نعمت نظامش یعنی امام مهدی(ع) را ظهور می‌دهد چون هیچ کسی جز خداوند از عهدۀ این ماجرا بر نمی‌آید! اینجاست که خداوند خودش را شاکر معرفی می‌کند: «فَإِنَّ اللّهَ شاکِرٌ»! ولی باز یک سؤال باقی می‌ماند و آن اینکه این ماجرا چه ربطی به «عبادک المخلصین» دارد؟! خُب گفتیم که یکسری نعمات خاصه وجود دارد که در ارتفاعات عالم بر مسیر صراط قرار دارد! ـ‌اینکه می‌گوییم صراط در ارتفاعات عالم قرار دارد نیاز به توضیحی مفصل دارد که إنشاءالله ذیل عنوان صراط در آینده به آن خواهیم پرداخت‌ـ خب این نعمات خاصه باید به عمق عالم بیاید برای همین نیاز است که مجاری پاک و عاری از هر نوع آلودگی وجود داشته باشد تا این نعمات از آن مجاری به عمق بیایند و در سرزمین بکر و پاک وجود این عباد به ثمر برسد برای همین خداوند مجرای وجودی یکسری از بندگانش را با تزکیه پاک می‌کند و یا به قولی دیگر اینها را برای آن برنامه‌ای که دارد خالص می‌کند! این سیر را ما در دعای ندبه هم می‌توانیم دنبال کنیم؛ آنجایی که امام(ع) می فرماید: «اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا جَرَی بِهِ قَضَاؤُکَ فِی أَوْلِیَائِکَ الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ ...»! خدایا تو یکسری از بندگانت را خالص کردی برای ماجرای ظهور ...!

«اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم»


[1] [7 ابراهیم] و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!»

[2] «صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانه‏های) خداست! بنابراین، کسانی که حجِ خانه خدا و یا عمره انجام می‏دهند، مانعی نیست که بر آن دو طواف کنند؛ (و سعی صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بی‏رویّه مشرکان، که بتهایی بر این دو کوه نصب کرده بودند، از موقعیّت این دو مکان مقدّس نمی‏کاهد!) و کسی که فرمان خدا را در انجام کارهای نیک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار، و (از افعال وی) آگاه است.

[3][16 و 17 اعراف] گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین می کنم!

سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان می‏روم؛ و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت!»

[4]بقره 243/ یونس 60/ یوسف 38/ نمل 73/ غافر61

[5]بقره 52، 56 و 185/ آل عمران 123/ مائده 6 و 89/ انفال 26/ ابراهیم 37/ نحل 14 و 78/ حج 36/ قصص73/ روم 46/ فاطر 12/ جاثیه 12

[6] حجر 40

[7]الکافی( ط ـ الاسلامیه) ج2 ص8/ الوافی ج4 ص42/ بحارالانوار(ط ـ بیروت) ج26 ص 279 و ج 64 ص 114